۱۳۹۱ فروردین ۷, دوشنبه

عکسی‌ از مسیح علینژاد و رضا پهلوی .



مصاحبه ام با آقای پهلوی که تمام شد حسن سربخشیان با مصاحبه شونده راهی فضای باغ شد تا عکس های خبری اش در فضایی غیر از چهارچوب و فضای بسته ی اتاق هم به قاب بنشیند. گوشه ای ایستادم و از دور لبخند ها و ژست های مصاحبه شونده را نگاه می کردم این هم بخشی از کار ما روزنامه چی هاست انگار که یک گوشه می ایستیم و به مناسبات میان عکاس و سوژه ی عکس خیره می شویم.... فرقی ندارد مصاحبه شونده چه کسی باشد همیشه دیدن حالات روشن یا مبهم شان در برابر دوربین عکاسان خود روی دیگر چندین گزارشِ نانوشته می تواند باشد


رضا پهلوی با دوربین رودربایستی نداشت جلوی چشم های دوربینی که می دانست هیچ حرکتی را از قلم نمی اندازد، از پله ها بالا آمد و مصاحبه کننده را آرام دعوت به گرفتنِ عکس کرد. این کار را معمولا در فرهنگ ایرانی کم می بینیم.
مصاحبه شوندگان باز هم تاکید می کنم در هر جایگاهی که باشند معمولا وقتی فلاش های دوربین در برابر صورت شان ضرب می گیرد ناگهان دچار خودمهم بینی و یا نوعی خود متفاوت بینی می شوند و در این تعریفِ نامرسوم هم معمولا می ایستند تا دیگران از آنها خواهش کنند که عکسی هم با آنها بیاندازند اما اینجا این من بودم که علی رغم ادعاهایم هنوز گرفتنِ یک عکسِ غیر رسمی با فرزند شاه ایران برایم تابو بود
عکس را گذاشته بودم در آرشیو خاک می خورد شاید به همین دلیل که عکس ها گاهی از قضاوت ها مصون نمی مانند اما گاهی وقت ها عکس ها بر عکسِ آدم ها با آدم ها راحت ترند،.....

برگرفته از فیس بوک مسیح علینژاد....


۱ نظر:

  1. شازده می گه ، اینجاخوب نیست جیگر بقیه مصاحبه رو بریم اتاق خواب بغلی !

    پاسخحذف